کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ستاره شب

یادگاری های یک مادر از کودکی برای فرزندش

این را برای دل خودم می نویسم و برای تو که بعد ها بزرگ تر که شدی به یاد خاطرات مادر و پدرت بخندی و یادشان کنی.....   گاهی دلت از سن و سالت می گیرد میخواهی کودک باشی کودکی به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ...   به یاد کودکی هایمان.....         ...
24 مهر 1391

اولین لبخندها..

حالا دیگه واسه مامان و بابا می خندی. می تونی گردنتو خودت بگیری و به چهره های ما نگاه کنی و عشقو لمس کنی. می دونم که بهتر از ما بزرگترا محبت رو، صداقت رو و عشق رو احساس می کنی. دعام شبو روز اینه که لبخندت همیشه رو لبات باشه و خدا بهم این فرصت رو بده که واسه دیدت لبخند زیبای تو زندگی کنم. خدا کنه وقتی بزرگ شدی از داشتن من و بابات خوشحال باشی و یک بار فکر نکنی چرا یک جای دیگه به دنیا نیومدی. تمام تلاش ما امروز تو زندگی فقط یک هدف داره و اونم تویی. امیدوارم احساس خوشبختی داشته باشی عسل مامان     ...
24 مهر 1391

زیباترین خواب ها

می گن وقتی بچه ها به شکم می خوابن خیلی آروم ترند.اما ما هر چی خودمونو کشتیم نتونستیم دخترمونو به شکم بخوابونیم. فقط یک بار وقتی تو خواب گریه می کرد و احساس می کردم دلش درد می کنه اینطوری خوابوندمش.اما فقط چند دقیه ای دوام آورد. هنوزم که 7 ماهشه واسه 4 دستو پا کردن که به شکم می زاریمش غرغر می کنه. ...
24 مهر 1391

به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی

  قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس کنار من بمان و بدان که خیلی خیلی دوستت دارم عزیز دل مامان     خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است  تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی  تولدت مبارک کوچولوی مامان   ...
11 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستاره شب می باشد