کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

ستاره شب

اینها فقط سهم من اند

  لبخندها یت را می گذارم توی یک صندوقچه صندوقچه ای که فقط چیزهای نابم را تویش می گذارم این لبخندها، به پاکی نگاه تو هستند حیف است نصیب دیگران شوند... ببین .. اینها فقط سهم من اند... سهم من ...         ...
24 مهر 1391

تو مثل بهانه اي

تو مثل بهانه اي تو مثل بهاري تو مثل تمام هر چه تا به حال داشتم نيستي جدايي از تمام آنچه منظور من است... تو بهترين حسّي... صورتي دخترانه اي با تمام دلبري ... با تمام قصه هاي دلبرانه كه پيش ترها مادرم براي كودكي هايم تعريف ميكرد... هنوز نميداني چقدر ميخواهمت هنوز نمفهمي كه اينجا كه من ايستاده ام كجاست ... زندگي كن بهانه ي قشنگ من براي عاشقي زندگي كن و آرام آرام بزرگ شو مطمئنم تو از بهار هم تازه تري تو از هفت سين شب عيد هم زيبا تري ...
24 مهر 1391

بهار با آمدن تو برایم جاودانه خواهد شد...

  تو از نژاد مني و... از نژاد مردي كه دوستش دارم بي دليل آري گفتم بي دليل دوست داشتن كه دليل نميخواهد نازكم تو از نژاد مايي به احترامِ تو نماز عاطفه ميخوانم. براي خاطره هايم تعريف خواهم كرد كه تو چقدر سرشار از من و پدرت هستي.     بهار با آمدن تو در ذهن من جاودان خواهد شد. ...
24 مهر 1391

به خاطر تو

به خاطر تو هم شده هميشه آبي مي مانم به خاطرِتو هم شده تمامِ روزهاي بعد از اين مهربانتر خواهم شد ... ...
24 مهر 1391

تو از خورشيد هم براي من گرم تري

دلت شاد روحت از غصه آزاد شهرت آباد آباد غنچه لبت پیوسته خندان     تو از خورشيد هم براي من گرم تري   از ماه هم زيبا تري   از ستاره هم مهم تري   جانكم.... فداي كودكانه هايت شوم.   دوستت دارم مامانی...   شايد خدا تو را به خاطرِ اين به من داد كه هم وزن معصوميتت دوستت داشته باشم  شايد بايد باهم  بعدهاي بعد از اين  بخنديم و برقصيم  رهاي رها  شايد به خاطر#ِ اين ت�-88 يك تكه از من شدي كه  خدا به من اجازه داد ...
24 مهر 1391

دیریست تمام روزهایم در تو خلاصه شده

نگاه که می کنم می بینم دیریست تمام روزهایم در تو خلاصه شده ... با تو می خندم، زودتر از تو بیماری را احساس می کنم ،با تو بهانه گیر می شوم ،با تو بزرگ ، با تو یکبار دیگر کودکی می کنم ، بعد از تو می خوابم و بسیار روزهایی که خیلی زودتر از تو بیدار می شوم چقدر تلخ است وداع از تو وقتی که چشمانت خواب را نوازش می کند ... چقدر شیرین است رفتن به راهی برای تو ... باور کن برای تو و برای فرداهای توست که امروز قدم بر می دارم ... راستی هنوزم نمی دانم من برای آغوش تو بیتابم یا تو برای نوازش دستان من ؟!   هر روز وقتی که در ساعت همیشگی به خانه بر می گردم منتظر لبخند بی مثال توام... چقدر خوب که از دیدن من شاد می شوی،نمی دانستم می...
24 مهر 1391

سالروز تولد

نگاهش مي كنم و با خود فكر مي كنم كه چگونه اين نعمت خدايي سهمي از زندگي من شده و با آمدنش دنيايم را سرشار از شادي و اميد كرده است. بارها به خودم مي گويم كه خدا تو را به من داد تا قدرتش را و لطفش را به من يادآوري كند و من به خاطر داشتن تو روزي هزار بار از او تشكر كنم. مادر بودن سخت است چرا كه با آمدنت احساس مي كنم بايد تو را شاد و سلامت بزرگ كنم بايد تو را به آرزوهاي زيبايت برسانم. من دنياي كوچكت را هميشه آفتابي مي خواهم و دستانت را لبريز از شكوفه هاي شادماني ناز دردانه ام همیشه سالم و شاداب باشی. ایشالا 150 سالگی ات را جشن بگیری.   ...
24 مهر 1391

یادت نرود من دارم بزرگ می شوم

سلام به همه مدتی است به خاطر گرفتاری ها نمی توانم عکس جدید اینجا بگذارم. امروز یادم آمد دخترم دارد کم کم بزرگ می شود و من مدت هاست لحظات او را ثبت نکردم. واسه همین اومدم چند تا عکس و دست نوشته بذارم تا یادم باشد خیلی زود دیر می شود...   آغوش من قدمگاه تو و دلم فرش زير پايت بگذار شميم روح نواز عطر تنت در تك تك سلولهاي وجودم پخش شود بگذار تا گوش نواز ترين ترنم گيتي ... «« صداي طپش قلب تو »» روح و روان خسته ام را آرام سازد . با تو هستم .................. دخـــــــتــــــركـــــم اي همه ي زندگي من هستي من فداي تو خدا...
24 مهر 1391

دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم

یادم باشد بهشت زیر پای همه مادران نیست هر زنی لیاقت یدک کشیدن  اسم مادر رو نداره. بهشت رو به بها میدن نه به بهانه ...   امیدوارم لیاقت یدک کشیدن این اسم مبارک را داشته باشم. عزیز دل مادر " تولدت مبارک"   ...
24 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستاره شب می باشد